چه کسی گفت؛ اجاره نشینی خوش نشینی است؟

مستاجران در اجاره نشینی بلندمدت با چه مشکلاتی مواجه می‌شوند؟اجاره نشینی و چالشهایش

خانوارهای کم درآمد این روزها با سیل ویرانگر مشکلات مالی مواجه هستند، اما به نظر می رسد در بین همه مشکلات، اجاره خانه سنگین ترین بار آنها شده است.اخبار نیز خبرهای امیدوارکننده ندارد؛ تورم اجاره بها از تورم کل فراتر رفته و طبق آخرین آمار از مرز 50 درصد عبور کرده است. آخرین گزارش مرکز آمار ایران نشان می‌دهد اگرچه شاخص اجاره بهای مسکن در کل کشور نسبت به زمستان سال گذشته ۲۸.۱ درصد افزایش یافته است، اما میانگین افزایش هزینه تمدید اجاره بها، به ۵۰.۹ درصد رسیده است.

 

اما در گزارش های میدانی، این تصویر غم انگیزتر به نظر می رسد. یک روز اجاره کانکس در حاشیه شهر سوژه جنجال خبری می شود و روز دیگر گزارشی مبنی بر درخواست چند ده میلیونی وام مسکن برای یک اتاقک پشت بام، دل کارگرانی را که حق مسکن 650 هزار تومانی دریافت می کنند به درد می آورد.در این شرایط خانوارهای دهک های کم درآمد مجبورند بیش از نیمی از درآمد خود را برای مسکن استیجاری بپردازند و مشخص است آنچه باقی می ماند برای سایر نیازهای اولیه مانند خوراک، پوشاک، مراقبت های بهداشتی و حمل و نقل کافی نیست. برای بسیاری از این خانواده ها، اجاره بها یک بار مالی اضافی است که بر رفاه اقتصادی آنها تأثیر منفی می‌گذارد؛ رفاهی که در حال حاضر ضعیف و شکننده است.

عدم توانایی داشتن خانه می تواند پیامدهای مالی زیادی برای آینده افراد داشته باشد. اکثر مردم مالکیت خانه را یک سرمایه گذاری خوب می دانند و معتقدند که این بهترین راه برای جمع آوری ثروت است که می تواند به نسل های آینده منتقل شود. بنابراین معضل بزرگ اجاره در درازمدت این است که انباشت ثروت به تأخیر می افتد و این بر اعتبار افراد نیز تأثیر می گذارد. این روند می تواند تأثیر منفی بر زمان و نحوه بازنشستگی آنها و حتی نحوه برخورد آنها با مسائل مهمی مانند مراقبت های بهداشتی داشته باشد، زیرا در حالی که مسکن سنگین‌ترین هزینه در زندگی است، نیازهای دیگر در جایگاه دوم قرار می گیرند.

غیراستاندارد بودن کار که هر روز بیشتر می شود به مانع بزرگی برای خرید خانه تبدیل شده است. برای جوانانی که وارد بازار کار بی‌ثبات می‌شوند، هیچ چشم‌اندازی برای افزایش دارایی‌های مالی یا استفاده از وام بانکی وجود ندارد؛ و خرید خانه همچنان دور از دسترس به نظر می رسد.

اجاره نشینی و سختی هایش

زوج ها و افرادی که در چرخه معیوب تورم و کاهش درآمد گرفتار شده اند، نمی توانند برای خرید خانه پس انداز کنند و حتی قادر به پس انداز برای وام مسکن نیستند. وامی که احتمالا ارزانتر از پیش پرداخت اجاره خانه است! برخی از آنها مجبورند برای پس انداز پول انتخاب های دشواری داشته باشند. از مهاجرت به حومه شهر یا شهرها تا بازگشت به خانه والدین؛ هر اقدامی که به معنای کاهش اجاره بها باشد. حتی افرادی هستند که با انتخاب های آسیب زا و دشوارتری روبرو هستند؛ زندگی در خانه های مشترک، اجاره اتاق های کوچک با حداقل امکانات و اشتراک آشپزخانه و حمام با غریبه ها!

با این حال، فشار اقتصادی اجاره تنها یک طرف ماجرا است. اگر این را با میانگین زمان انتظار برای صاحب خانه شدن مقایسه کنید – رقمی که به بیش از یک قرن رسیده است – می توانید چالش های زندگی در خانه های اجاره ای را بیابید و این به خالی شدن حساب اجاره کنندگان محدود نمی شود. مالکیت خانه چیزی بیش از سقفی بالای سر شماست. خانه شخصی به معنای امنیت، دارایی و مکانی است که می توانید آن را متعلق به خودتان بنامید. اکنون داشتن همه اینها برای تعداد فزاینده ای از ایرانیان به یک آرزوی دوردست تبدیل شده است.

 

نداشتن خانه، نداشتن ایمنی، نداشتن رفاه

نداشتن خانه شخصی، فقط با تمام شدن پول و پس انداز مستاجران همراه نیست. مالکیت خانه با احساس امنیت و چیزی که جامعه شناسان و روانشناسان آن را “بهزیستی اودایمونیک” (eudaimonic wellbeing) می نامند (احساس کنترل، خودمختاری و خودشکوفایی) مرتبط است.

در یک نظرسنجی که در ایرلند انجام شده، 78 درصد از پاسخ دهندگان گفتند که می‌خواهند خانه‌ای داشته باشند تا خانواده‌هایشان احساس امنیت کنند و 78 درصد نیز دلیل تمایل به مالکیت را، داشتن کنترل بر کارهایی را که در فضای زندگی خود انجام میدهند عنوان کردند.

 

مطالعه دیگری توسط دانشگاه منچستر در بریتانیا نشان می دهد که هر چه افراد سال های بیشتری را در خانه های اجاره ای سپری کنند، وضعیت رفاه آینده آنها بدتر خواهد بود. این وضعیت برای کسانی که والدینشان صاحب خانه های شخصی بودند بیشتر مشهود بود. یکی از محققان این مطالعه می نویسد: « داشتن خانه از طرفی به شما امنیت مالی می دهد. این در واقع مانند یک “صندوق بازنشستگی” است زیرا رایج ترین شکل سرمایه گذاری ثروت است. از سوی دیگر، چیزی که مردم «امنیت هستی‌شناختی» می‌نامند نیز درست است که هیچ‌کس نمی‌تواند شما را از خانه‌تان بیرون کند. شما مکانی دارید که متعلق به شماست و در آن احساس امنیت می کنید.تورم و گرانی قیمت مسکن

تحلیلگران می گویند در حالی که مالکیت خانه یک نیاز اساسی انسان است، پیامدهای روانی داشتن یا نداشتن آن، به ماهیت سیستم مسکن بستگی دارد؛ اگر سیاست ها تغییر کند و اجاره بها تبدیل به یک هنجار شود، این ممکن است تأثیر کمتری بر رفاه داشته باشد.

اما اگر مردم از نسل های گذشته الگوبرداری کنند و برای حضور مسکن ارزش قائل شوند، فقدان خانه شخصی برای مردم بسیار ناامید کننده خواهد بود.

تحلیل های روانشناسان در مورد عواقب نداشتن خانه شخصی نیز خواندنی است. آنها می گویند زمانی که احساس می کنیم از همسالان خود عقب افتاده ایم یا خود را با نسل های قبلی مقایسه می کنیم، می تواند بسیار ناراحت کننده باشد. این می تواند روابط ما با افراد دیگر را بی ثبات کند. به خصوص اگر احساس کنیم که عملکرد مالی آنها از ما بهتر است.

 

علاوه بر این، مفهوم “اضطراب نسل هزاره” نیز وجود دارد. اعضای این نسل اکنون در اوایل بزرگسالی هستند و جامعه از مردم در این زمان انتظار دارد که برای داشتن استقلال کامل، ایجاد روابط صمیمانه پایدار و تشکیل خانواده مشتاق باشند. در این مرحله از زندگی است که افراد جایگاه خود را پیدا می کنند. بزرگسالان نیز مانند کودکان نقاط عطفی در زندگی دارند که می خواهند به آنها برسند.

یکی از این نقاط عطف، رسیدن به “مکان امن” است؛ جایی که احساس امنیت می کنند. داشتن خانه شخصی برای ایجاد این حس بسیار مهم است. کسی که خانه ندارد، احتمالاً خود را به خاطر بسیاری از مشکلاتی که با آن مواجه است سرزنش می کند، غافل از اینکه در واقع علت این شرایط یک بحران سیستماتیک ملی است.ملک اکازیون قلابی

 

از سوی دیگر، تعامل اجتماعی با خانواده، دوستان و داشتن یک جامعه کوچک برای بهبود سلامت روان افراد ضروری است. روانشناسان می گویند یکی از مشکلات اجاره این است که مستاجران تلاش زیادی برای برقراری ارتباط نمی کنند. این بدان معنی است که این منابع پشتیبانی (خانواده و دوستان) در مواقع اضطراری در دسترس نخواهند بود. مستاجران به جای ارتباط با افراد دیگر ناشناس و شناور می مانند!

نکته دیگر اینکه همه اتفاقات زندگی مردم با نوعی روند تاخیری مواجه می شود و این وضعیت به مرور بدتر می شود. این پدیده به ویژه در کسانی که در خانه والدین زندگی می کنند، آشکار است.

آنها دیرتر وارد رابطه پایدار می شوند، دیرتر ازدواج می کنند، دیرتر بچه دار می شوند و در جامعه ای که عضوی از آن هستند ریشه میدوانند! بیشتر راه های ارتباطی ما در این دنیا از طریق نوعی شبکه های محلی که در آن زندگی می کنیم می گذرد. مستاجران دائماً در حال جابجایی هستند و بنابراین در جایی ریشه نمی‌دارند.شاید عواقب واقعی به تعویق انداختن مالکیت خانه و احساس استقلال و شادی کامل در کوتاه مدت قابل مشاهده نباشد. اما اجاره نشینی بلندمدت قطعا پدیده‌ای است که می‌تواند بر یک نسل و حتی نسل‌های آینده تأثیر منفی بگذارد.اجاره بها

اکنون که هیچ نشانه ای از پایان بحران مسکن دیده نمی شود. به نظر می رسد زمان آن فرا رسیده است که سیاستمداران نگرانی های مربوط به مسکن و اجاره بها را جدی بگیرند؛  شاید هم خیلی دیر شده باشد 🙁

 

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *